آیت الله کریمی جهرمی از مدرسان برجسته حوزه علمیه قم، استاد فقه، اصول، اخلاق، تفسیر و نهج البلاغه می باشد. ایشان، داراي قلمي شيوا و رسا بوده و آثار ارزشمندي در بیش از 70 جلد، نگاشتهاند و از این تعداد بیش از 25 اثر در زمینه اهل بیت علیهمالسلام است. این استاد عالیقدر، علاوه بر بیش از نیمقرن تدریس در حوزه علمیه، دارای سابقه طولانی در مبارزات انقلاب اسلامی و حضور در جبههها بودهاند.
آیه الله کریمی جهرمی از شاگردان شاخص مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی(ره) در گفتگو با خبرگزاری «حوزه»،به تبیین ابعاد وجودی و نوآوريها و ابتكارات علمي مرجع فقید شیعه، تدريس موضوع ولايت فقيه توسط آن عالم پارسا و ربانی و بازشناسي انديشه سياسي آن مرجع روشن ضمیر پرداخته اند.
*با توجه به ارتباط شما با مرجع عظيم الشأن جهان تشيع مرحوم آية الله العظمي گلپايگاني(ره)، لطفا مختصري از نوآوريهاي علمي استاد خويش را بيان فرمائيد.
هرچند معظم له براي نظر مشهور اعتبار خاصي قائل بودند و بسياري از اوقات مباني خود را با مباني مشهور وفق مي دادند در عين حال در موارد و مسائلي، نظريه ها و آراء مخصوصي را ارائه مي كردند كه حاكي از ابداع ذهني و ابتكار فكري آن مرجع بزرگ بود و اينها هم در آراء اصولي و هم در انظار فقهي و فتوایي و نيز در اجازات ايشان ديده ميشد؛ در هر حال، نوعي نوآوري در ماهيت مطلب يا در صورت و بيان آن داشتند كه ما در اين مجال به نمونه هائي از آن اشاره میكنيم:
*گوشه اي از نوآوريها و ابتكارات علمي آية الله العظمي گلپايگاني
1) در مسئله اقتضاء امر للظهور او التراخي، نظر اول را اختيار مي كردند و مي فرمودند: امر مقتضي فور است زيرا انجام فوري آن مقتضاي عبوديت و بندگي است و پس از آنكه از ناحيه مولا، امري صادر شد و شاهد و قرينه اي بر تراخي و جواز تأخير نبود، مقتضاي بندگي آن است كه عبد در انجام آن تاخیر نكند بلكه مبادرت به انجام نمايد. البته به ذهنم مي آيد كه اين مساله را در بعضي از كلمات ديگران نيز ديدهام.
2) در شهادت شاهد در نزد قاضي برخلاف آنچه در اذهان و السنه است كه شاهد اخبار مي كند ايشان ترجيح مي دادند كه شهادت از مقولة انشاء است و شاهد شهادت را انشاء مي كند و البته فرق بين اخبار و انشاء بر اهل فن پوشيده نيست.
3) در مسئله نماز جمعه و خطبه خطيب جمعه عبارتشان اين است: و الاحوط اعتبار العربية فيها نعم لو كان العدد الذي يجب عليهم استماعها غير العرب فالاحوط تكرار الوعظ بلسانهم بل اللزوم لا يخلو من قوّة لعدم صدق الوعظ و الوصيّة بالتقوي علي ما لا يفهم المستمع له معني. (رسالة صلاة الجمعة در حاشيه عروة ايشان چاپ شده، ص 121). یکی از عالمان درگذشته، مرحوم آقاي حاج سيد حسين آية اللهي رضوان الله عليه وقتی اين فتوا را ديده بود بسيار تحت تأثير قرار گرفته و از اين نظریهی فقهی مبتهج بودند.
مفاد آن جملات اين است كه احوط آن است دو خطبه به عربي خوانده شود؛ اما اگر حاضران و مستمعان غير عرب بودند احوط آن است كه امام جمعه قسمت موعظه و وصيت به تقوا را با زبان آنان نيز بخواند بلكه لزوم تكرار آن هم به لسان عربي و هم به زبان حاضران كه آشنا به عربي نيستند خالي از قوّت نيست زيرا براي كساني كه آشنا به عربي نيستند و در جایی كه مستمع معناي آن جملات را نمي فهمد وصیت به تقوا، صدق نمیکند و در حقيقت وصيت به تقوا نكرده است.
* درباره رعایت قوانین کشورهای اروپایی
4) دراستفتائي از ايشان مبني بر اينكه: در دولتها و كشورهاي خارج كه مسلمان نيستند آيا جايز است بر خلاف نظام و مقررّات آنها عمل كنيم مثلا از برق و آب آنان استفاده كنيم و عوض آن را نپردازيم ،آن مرجع بزرگوار در پاسخ فرموده اند: لا يجوز ذلك اين كار جايز نيست. (ارشاد السائل، ص 192)
اين فتوا مبتني بر يك جهان بيني خاصّي است و نظري حساب شده است كه ضامن عزت اسلام و مسلمانان در نظر كفّار و كشورهاي خارج است كه آنان را مردماني راستگو و امين مي شمارند.
5) درپاسخ سئوال ديگري از ايشان که آيا جواب سلام كسي كه متجاهر به فسق است واجب است؟ و آيا سلام كردن بر او جايز مي باشد؟
این مرجع فقید در پاسخ فرموده اند: جواب سلام او واجب است و سلام كردن به او نيز جائز است مگر در صورتي كه ترك سلام بر او موجب شود كه او ترك گناه كند كه در اين صورت نبايد به او سلام كرد. (ارشاد السائل، ص 191)
* حق مالکیت معنوی اشخاص
6) در زمینهی مسائل مستحدثه مانند حقوق مالکیت معنوی نیز دیدگاههای ایشان بسیار جالب توجه است؛ مثلا فرد متخصصی در تحقیقات پزشکی برای ایشان نوشته است: سالها وقت خود را به جای دنبال كردن مطلب شخصي، صرف تحقيق و مطالعه و آزمايش در مورد حلّ يكي از مسائل مشكله جامعه «در زمان اسهال و استفراغ هاي كودكان» نموده و موفق به كشف تركيب جديد و روش جديد كاملا موثر شده ام... و نتائج درماني آن در سال 1359 به وسيله اين جانب در تهران و شهرستان هاي جنگ زده به ثبت رسيده و در سال 1360 گواهي نامة ثبت اختراع آن به نامم صادر شده ضمنا كميته مسئول مجمع بين المللي مراقبتهاي ويژه كودكان (يوگسلاوي ـ سال 1981) تجربه فوق الذكر را سودمند ناميده اند ... در اين رابطه به سوالهاي زير جواب مرحمت كنيد:
* آيا در مورد فراوردة جديد با در نظر گرفتن مفاد فوق، حقوقي به اين صاحب تعلق مي گيرد يا نه؟
*در صورتي كه اشخاص حقيقي يا حقوقي مايل باشند داروي فوق الذكر را توليد نموده و از مزاياي مادّي و معنوي آن در اجتماع بهره مند شوند آيا نسبت به كاهش هزينه هاي فوق الذكر حقّي به من تعلق مي گيرد يا نه؟
در پاسخ مرقوم فرموده اند: در فرض سئوال لازم به تذكر است كه اگر قربة الي الله ساختن و مصرف نمودن داروي مزبور را براي حفظ جان مسلمين مجاناً تعليم نمايد اجر آن بيشتر است (و ما عندالله خير و ابقي) ولكن شرعا جائز است فرمول ساختن آن را به دولت يا شركت يا شخص خاصي تعليم و در مقابل آن پولي دريافت نمائيد يا با طرف در ضمن عقد لازم مثل عقد صلح شرط نمائيد كه آنچه از اين دارو توليد مي نمايد مبلغي را به شما بدهد و لازم است صيغة شرعيه و شرط ضمن آن خوانده شود تا عمل به آن شرط بر فرد مقابل واجب شود و همچنين جائز است براي تعليم كيفيت مصرف به اطبا و غير هم، اجرت گرفت و ناگفته نماند كه اگر شخص ثالثي فرمول داروي مزبور را كشف يا از تجربة آن دارو اطلاع حاصل نمود و توليد كرد شما نسبت به او هيچ گونه حقي نداريد. (مجمع المسائل، ج 2، ص 62 ـ 64)
* موضوع ولايت فقيه
با توجّه به تدريس موضوع ولايت فقيه توسط مرحوم آية الله العظمي گلپايگاني كه در بازشناسي انديشه سياسي معظّم له تأثير فراواني دارد از خاطرات اين درس بفرمائيد.
زماني كه آن مرجع گرانسنگ تدريس ولايت فقيه فرموده اند، سال 1373 بوده و اين جانب در آن تاريخ علي الظاهر شروع به درس خارج نكرده بودم زيرا اين بحث در خلال تدريس بيع بوده است و بنده از بحث طهارت ايشان شركت كردم در عين حال نكاتي راجع به اين بحث و اين كتاب است كه حاكي از موقعيت آن است: مؤلف محترم و مقرّر ابحاث استاد اعظم آية الله جناب آقاي صابري همداني دام بقائه در مقدمه آن ذكر مي كنند: وقتی اين رساله را در سال 1373 تأليف كردم بعضي از اعاظم و اكابر از من درخواست كردند كه آن را از صورت یادداشتهای شخصی درآورده و چاپ كنم و من نیز خواسته مزبور را اجابت نمودم. اين حاكي از آن است كه بحثهاي اين كتاب از همان آغاز تدريس، مورد توجه بزرگان بوده است و تا آنجا كه بنده اطلاع دارم اين كتاب چهار مرتبه چاپ شده است:
طبع اول آن به وسيله مولف و مقرر محترم يا با اقدام دفتر مرجع بزرگوار در ذي الحجّه سال 1383 قمري صورت گرفته و چاپ دوم با تصحيح و پاورقي مؤلف محترم به وسيله خود ايشان ظاهرا، در اوائل پيروزي انقلاب انجام شد. چاپ سوم در ضمن كتاب رسائل في ولاية الفقيه توسط موسسه بوستان کتاب صورت گرفته اين كتاب مشتمل بر 12 كتاب و رساله در موضوع ولايت فقيه است رساله اول مباحث مرحوم نراقي استاد شيخ انصاري در كتاب عوائد الايام و آخرين رساله آن همين كتاب الهداية الی من له الولايه است و در مقدمه آن نکاتی متضمن اهمیت کتاب آمده است. چاپ چهارم آن مربوط به كنگره بزرگداشت حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني است.
واضح است كه چاپ هاي متعدد آن حاكي از اعتبار كتاب و توجه اهل مطالعه و تحقيق است و اينكه علما و فضلا و مجتهدان به آن مراجعه داشته اند.
چون كتاب مزبور، موضع آن مرجع بزرگ و مبانيشان را در مورد ولايت فقيه ابراز مي دارد و بيان كنندة نظر مثبت ايشان در اصل مسئله ولايت فقيه است خصوصا در ابتدای شکلگیری نظام اسلامی در کشورمان، مورد توجه و تاثیر واقع شد.
در آن مقطع، مهمترين اثر آن موجب اطمينان و دلگرمي رزمندگان از يك سو و عمده علماي اعلام بلاد بود و نيز باعث اطمینان متدينين و سكون خاطر آنها بود كه مي فهميدند نظرية ولايت فقيه اختصاص به امام راحل قدّس سره ندارد بلكه اين مرجع گرانقدر (آیۀ الله العظمی گلپایگانی) نيز، با اصول مهم آن، موافق و همراهند. عده اي از کسانی كه دغدغه و اضطرابي راجع به مسئلهی ولايت فقيه داشتند با اين رساله مبارك، در مييافتند كه مبانی اصلي نظام اسلامی مورد تصويب و تأييد ايشان است.
* سيرة تقريبي آية الله العظمي گلپايگاني در حفظ وحدت جهان اسلام چگونه بوده است؟
استاد اعظم قدس سرّه الشريف را اگر از مناديان وحدت و تقريب اسلام ندانيم از مؤيّدان آن بودند و سیرهی عملی ایشان نشاندهندهی این امر است:
مثلا براي گرفتن بهانه از دست دشمن و مغرضانی كه مي گفتند قرآن شيعه قرآن ديگري است و شبهاتی دربارهی متفاوت بودن آن وارد میکردند آن مرجع با درايت، حدودا 50 سال پیش دستور چاپ قرآن دادند و با شكل عالي چاپ شد و نسخ فراواني از آن را به وسيله فرزندشان مرحوم آقاي حاج آقا مهدي گلپايگاني براي شيوخ و بزرگان و علما و اساتيد مكه و مدينه و شهرهاي سعودي فرستادند و به آنها هديه نمودند تا با شیوهای بدیع، منشاء شبهه را از ذهن آنها بزدایند و اگر آنها اهل منطق اند روشن شوند و به ما شيعيان نزديك شوند.
همچنین در دوران رژيم شاه ،سيد عالمي از اهل سنت سنندج – ظاهراً - كه مورد توجه مردم آنجا قرار داشت با آیت الله العظمی گلپایگانی آشنا شده بود و به خاطر حسن خلق و كرامت نفسی که از ايشان ديده بود وقتی به قم میآمد وارد بر آن بزرگوار مي شد. آقا خود نقل فرمودند كه روز جمعهاي بود و در منزل ما بود من به او گفتم من خودم برحسب نظر فقهي ام نماز جمعه را واجب نمي دانم وليكن در ميان علماي ما كسي هست كه اقامه نماز جمعه مي كند و آن آية الله آقاي اراكي است ـ كه در مسجد امام نماز جمعه مي خواندند ـ حال ميتوانید ظهر جمعه به اينجا برويد و در نماز جمعه ايشان شركت كنيد ولي او در پاسخ گفت: نه من اينجا مي مانم و نماز ظهر و عصر را با شما به جا مي آورم. در یکی از دیدارهایی که گروهي از اهل سنت با همشهريهاي شيعه شان با آن مرجع بزرگوار داشتند ايشان در موضوع وحدت امت اسلامي سخن گفتند و در آن سخنراني ناصحانه و خيرخواهانه فرمودند مشتركات ما همچون اعتقاد به توحید و نبوت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و نیز کتاب آسمانی و احد و قبلهی واحد، باید موجب شود تا موارد اتفاقي همگاني را بگيريم و با هم متحد و متفق باشيم.
* با توجه به آشنايي طولاني جنابعالي با مراجع بزرگ جهان تشيّع لطفاً مختصري دربارة روابط مراجع عظام شيعه با يكديگر را بيان فرمائيد ؟
روشن است که اختلاف در فتوا و نظر علمي، امري طبيعي و تخلف ناپذير است چنانكه اختلاف در ذوق و سليقه امري طبيعي و عادي و غير قابل تخلّف است اما اين دو موضوع در مورد مردمان معمولی نوعاً موجب اختلاف و دو دستگي و در نتيجه فاصله گرفتن از يكديگر و جدا شدن از هم است. ولي در ميان علماي بزرگوار و با فضيلت چنين نيست در عين اينكه انظار و فتاوايشان با هم اختلاف دارد و نيز سليقه هاي آنان كاملاً با هم متحّد و يكنواخت نيست مع ذلك اين اختلاف در فتوا و نظر نوعاً به بدبيني نسبت به يكديگر نمي رسد بلکه نوعاً روابط حسنه با هم دارند و با احترام به يكديگر مي نگرند و آنچه بنده به چشم خود ديدم و یا از مسموعات مسلّمه است فراوان است كه به چند مورد اكتفا مي كنم:
مرحوم آية الله العظمي گلپايگاني نقل مي كردند كه يكي از علماي ساوه به حضور مرحوم آيه الله العظمي حائري آمد و ضمن گفتگو با آن بزرگ گفت: من مردم ساوه را از تقليد آقاي مامقاني «از مراجع نجف» برگرداندم و آنان را به تقليد از شما فراخواندم. مرحوم آقاي حائری سخت ناراحت شدند و فرمودند چرا اين كار را كرديد؟ مگر شما علم مرا كشيده و وزن كرده بوديد و بيشتر از علم آقاي مامقاني بود؟ آن عالم چون ديد حال آقا متغيّر شد يك مسئله فقهي را سئوال و مطرح نمود تا آقاي حائري را از آن گفتگو و ناراحتي منصرف بسازد.
در ايّامي كه مرحوم آية الله العظمي بروجردي در بروجرد بودند و به قم نيامده بودند از طرف بعضي از علما و يا مردم و متدینین تبريز نامه اي براي ايشان نوشته مي شود و درخواست رساله عمليه مي كنند مرحوم آقاي بروجردي در جواب مرقوم مي فرمايند: امروز پرچم اسلام به دست آية الله آقاي سيد ابوالحسن اصفهاني است و همه بايد دنبال ايشان باشند و نمي پذيرند كه رساله برايشان بفرستند.
مرحوم آيةالله العظمي آقاي سيّد عبدالهادي شيرازي در نجف شديداً به جايگاه آقاي بروجردي كه مرجع اعظم عصر بود احترام مي گذاشت به طوري كه چون مرحوم آية الله العظمي بروجردي نان طلاب نجف را مي دادند آقاي شيرازي فرموده بودند كه بايد نان آقاي بروجردي سر سفرة ما باشد لذا مانند يكي از طلاب همان مقدار شهريه براي ايشان از دفتر آقاي بروجردي گرفته مي شد. و سالي كه ايشان از نجف در ارتباط عمل چشمشان به ايران آمده بودند در قم با بعضي از همراهانشان به ديدن آقاي بروجردي مي روند مقداري كه با درشكه مي روند مي گويند: از درشكه پياده شويم تا ثواب راه پيمودن براي منزل آقاي بروجردي و ديدار ايشان را ببريم وقتي وارد حياط منزل مي شدند مرحوم آقاي بروجردي از داخل اتاق متوجه مي شوند آقاي سيد عبدالهادي آمدهاند. از اصحاب ناراحت ميشوند كه چرا اطلاع نداديد ايشان به قم آمدهاند تا من به ديدن ايشان بروم و آنان عذر ميآورند كه ما نیز از آمدنشان اطلاع نداشتيم. بالاخره ملاقات صورت ميگيرد هنگام خداحافظي مرحوم آقاي بروجردي جلو مي روند و كفش ايشان را جلو پايشان جفت میکنند.
هنگام ارتحال مرحوم آية الله العظمي نجفي مرعشي حضرت آية الله العظمي آقاي گلپايگاني مشهد مشرف بودند و كسالت هم داشتند.وقتی مرحوم آقاي افتخاري رضوان الله عليه به تدریج خبر وفات آقاي مرعشي را به ايشان مي دهند آقا بسيار متأثر شده و گريه شديدي مي كنند و درخواست بازماندگان ايشان مبنی بر مراجعت به قم براي نماز بر پیکر آیت الله نجفی را میپذیرند هرچند همان شب دچار کسالت میشوند و برگشتنشان جور نمي شود.
روابط صميمانه ميان مرحوم امام و مرحوم آية الله العظمي گلپايگاني نیز امري جالب توجه است. مرحوم آقاي حاج آقا مهدي نوقاني در مشهد براي اين جانب نقل كردند كه مرحوم امام چون آثار قلمي پدرم (مرحوم آقاي نوقاني بزرگ) را خوانده بودند به پدرم علاقمند شده بودند و دوستي با هم پيدا كردند و حتي گاهي امام در زمان تشرف به مشهد مقدس، وارد بر پدرم مي شدند. در يكي از اين سفرها روزي ايشان به پدرم گفتند: آقاي گلپايگاني مشهد آمده اند؛ براي ديدن ايشان برويم. پدرم گفتند آقاي گلپايگاني كيستند ـ چون آقا در سن جواني بوده اند ـ امام گفتند: ايشان يك فقيه هستند.
با توجه به نزدیک شدن به ایام سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، از حضورتان در مبارزات علیه رژیم طاغوت نکاتی را بیان بفرمایید.
چون از دوران كودكي احساس دینی خوبي از آن رژيم نداشتم و هر چه ميگذشت مظاهر اباحهگري و لاقيدي و فسق و فجور و طغيان و عصيان و ظلم به مردم را بيشتر ميديدم اين حالت در درونم تقويت مي شد و در منابر گاهي آن احساس مقدس كه برگرفته از الهامات ديني و راهنماي عقلاني و سيرة عترت طاهره بود بروز مي كرد و قهرا در برخی شهرها مانند بوشهر، جهرم، بندر لنگه، اهواز، رامشير، ماهشهر، ميان كوه، اهواز، آبادان، قم، تهران، و ايلام با عوامل رژيم منحط و متعدي برخورد حاصل شد که گاهی با حركات دور از نزاكت و ضد انسانی آنان رو به رو گردیدم. در طول اين سالها، احضارها محتوا و نتایج مختلفی داشت؛ گاهي درخواست نابجا و نابخردانهی دعا براي شاه مي كردند كه به لطف الهي برای عملیشدن این خواسته توقیقی نیافتند؛ گاهي میخواستند التزام و تعهد داده شود برخلاف مصالح كشور صحبت نشود و زماني با برخورد شديدتر مانند ممنوعیت سخنرانی و منبر رفتن همراه بود و در بعضی موارد، منجر به حبس و زندان اینجانب شد. هرچند همان احضار به شهرباني یا فرمانداري و ساواك و گاهي دو تا از اينها با هم ناراحت كنندهتر بود.
*در پایان با توجه به اینکه خبرگزاری، رسانهی رسمی حوزههای علمیه است ضمن بیان خاطرهای از سفرهای تبلیغی خود به کشورهای دیگر، نصيحت و توصية جنابعالي در امور علمي و معنوي به طّلاب حوزه هاي علميه كشور چيست؟
در سفری به لاهه، هواپيما در فرودگاه آلمان توقف داشت و مسافران هر كدام به سوي مقصد خود رهسپار شدند. بنده طبق قرار قبلي بنا بود همان جا باشم تا دوست محترمي بیاید و مقدمات ادامهی مسیر به کشور هلند را فراهم نماید. در اين اثنا كه بنده در كناري ايستاده بودم شخصي از مسافران پرواز قبلی، نزديك آمد و اظهار لطف كرد و اضافه نمود اگر نياز به راهنمائي داريد من آمادگي دارم. بنده هم از لطف آن شخص كه ناشناخته و بي سابقه، اين گونه اظهار محبت نمود، تشكر كردم و گفتم منتظر دوستم هستم كه از لاهه مي آيد. او هم خداحافظي كرد و رفت. سپس به لاهه رفتم و در طول دههی اول، برادران و خواهران جمع مي شدند و نماز و سخنراني انجام میشد. شب تاسوعا بود كه در اطاق خود نشسته بودم ناگهان در زدند، در را باز كردم و ديدم همان شخص است كه در فرودگاه آلمان اظهار لطف كرده بود. معلوم شد او هم به هلند مي آمده. وی گفت من زرتشتيام ولي علاقه زیادی به حضرت ابوالفضل و حضرت امام حسين دارم از اين رو امشب كه شب تاسوعاست و به نام حضرت ابالفضل است اینجا آمدم تا در مراسم مخصوص آن حضرت، شركت كنم.
*توصیه آیۀ الله کریمی جهرمی به طلاب حوزه های علمیه
در پاسخ به بخش پایانی سوالتان، عزيزانم و نيز نفس خطا كار خودم ـ را وصيت و سفارش به دو امر كلّي و دو واژة كليدي و جامع مي كنم و آن دو عبارتند از: تحصيل و تهذيب؛ در امر تحصيل علم و دانش مصمم باشيم سهل انگاري در طلب علم و كار و تلاش علمي مساوي با حسرت و ندامت آينده است فرصتها از دست انسان مي رود و اوقات، زودگذر و فناپذير است. بكوشيد و همراه با سپری شدن زمان، ما به ازاء آن را به دست بياوريد و آن وصول به مراتب و مقامات علمي است كه جهان امروز، طلبة سهلانگار و کممايه را طرد مي كند و جايگاهي به او نخواهد داد.
موضوع دوّم تهذيب نفس و تزكيه درون و تصفية اخلاق است خويشتن را با تهذيب نفس به كمال مطلق و ذات لايزال الهي و اولياء گرامي او نزديك و متّصل سازيد كه همچون اتّصال قطره به دريا پايدار و جاودانه مي شويد. عزيزانم دو چيز را هرگز فراموش نكنيد يكي ذات لايزال الهي و ديگر مرگ كه راه فراري از آن نيست و مولاي ما و مقتدای بزرگ ما اميرالمؤمنين ارواحنا فداه، ما را وصيّت به كثرت ياد مرگ كرده و مي فرمايد: و اوصيكم بذكر الموت و اقلال الغفله عنه فكفي واعظاً بموتي عاینتموهم: شما را توصيه مي كنم به ياد مرگ و كمتر غفلت نمودن از آن پس اين مردگاني كه با چشم خود مشاهده مي كنيد شما را از هر واعظي كفايت مي كند.
عزيزانم خداوند ناظر و حاضر است و همه اعمال و كارهاي ما در ديد خداوند است و (وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ) سوره توبه، آیه 105. نه تنها خداوند ناظر است بلكه پيامبر و امامان معصوم ـ خصوصاً ملجاء و ملاد و پناهگاهمان امام زمان ـ ما را و اعمال ما را مي بينند. و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته
*زندگی خودنوشت آیت الله کریمی جهرمی
« اللهم انّي اعوذ بك ان اقول ما ليس بحقّ و اعوذ بك من زلت البيان و القلم. در سال 1320 شمسي در شهرستان جهرم استان فارس، متولد شدم؛ قرآن كريم را در مكتب فراگرفتم و كلاسهاي دورة ابتدايي را در مدرسه اوحدي جهرم گذراندم. در سالهاي اواخر همين دوره شروع به درسهاي حوزوي كردم و مقدمات ادبيات عرب از قبيل جامعالمقدمات و شرح قطر ابن هشام كه در استان فارس در آن زمان جزء كتب درسي بود و نيز سيوطي را در زادگاهم از اساتيد گرامي آموختم. سپس به شيراز رفتم و حاشيه و معالم و مغني و مقداري از شرح شمسيه و شرايع را در شيراز خواندم و آنگاه به قم مشرف گرديدم و سطوح متوسطه از قبيل مختصر البيان در معاني بيان و بديع و قوانين الاصول مرحوم ميرزای قمي و شرح لمعه و مقداري از شرح تجريد و منظومه سبزواري را در اين حوزة مباركه گذرانيده و آنگاه سطوح بالا يعني رسائل و مكاسب شيخ اعظم انصاري و كفاية الاصول مرحوم آقاي آخوند خراساني را در محضر اساتيد والا مقام آن عصر استفاده كردم در اواخر اين دوره وارد درس خارج گرديدم و متجاوز از دو دهه با اشتغال به دروس خارج فقه و اصول سپري شد و در درس خارج روي هم رفته در محضر 9 نفر از بزرگان و علماي عاليقدر آن محضر تشرف يافتم كه مهمترين آنان، سه شخصيت والا: مرحوم آية الله العظمي امام خميني (قدس سرّه) و مرحوم آية الله العظمي گلپايگاني اعلي الله مقامه و مرحوم آية الله العظمي اراكي رضوان الله عليه بودند و بيشترين پيوند و ارتباط درسي و علمي من با اين مفاخر و مثلث مقدس بود.
نوشته ها و يادداشت هايي از مرحوم آقاي اراكي دارم چنانكه بحثهايي از مباحث مرحوم امام در بيع و نيز در صلاة قضاء تقرير شد ، تقريرات دروس مرحوم آقاي گلپايگاني در طهارت، حجّ، قضا، شهادات و حدود، تحرير شد و بخشي از آنها چاپ و در دسترس آقايان افاضل و اعلام قرار گرفت مانند: 1ـ نتائج الافكار في نجاسة الكفار، 2ـ الدّر المنضود في احكام الحدود در سه جلد كه جلد اول آن در زمان حيات مرجع و زعيم بزرگ به چاپ رسيد و جلد دوم تقريبا در ايام ارتحال ايشان از چاپ خارج شد و جلد سوم هم بعد از وفاتشان چاپ شد.
*کرسی تدریس آیت الله جهرمی
از عنايات حضرت ربّ العالمين و واهب العطايا توفيق تدريس از اوائل طلبگي تاكنون است. در ادامهی این مسیر و در دوران حيات و سلامت استاد اعظم آية الله العظمي گلپايگاني رضوان الله عليه سالها به تدريس سطوح مخصوصا مكاسب و كفاية اشتغال داشتم. بعد از آنكه آن بزرگ انسان الهي دچار كسالت شدند و درس ايشان تعطيل شد ـ در حدود دو سال مانده به ارتحال ايشان ـ مشغول به تدريس خارج گرديدم كه تا كنون ادامه دارد. همچنین از نوجواني و شايد از چهارده يا پانزده سالگي وارد تبليغ و سخنراني شدم و مسافرتهاي تبليغي به شهرهای مختلفی در ایران و خارج از کشور داشتهام.»
* ۲۵ تالیف در خصوص اهل بیت(ع)
اولاً: قل لو كان البحر مداداً لكلمات ربّي لنفد البحر قبل ان تنفد كلمات ربي و لو جئنا بمثله مددا. ثانيا: با وجود آثار عظيم علماء بزرگوار و محدثان عاليقدر و سيره نويسان پر افتخار و تحول آفرين انسان احساس شرمندگي مي كند كه از آثار ناچيز خود سخني بگويد.
تاكنون در موضوع اهل بيت و امام حسين(ع) بیش از 20 اثر نگارش کرده ام
* سيري گذرا در سيرة رسول الله (ص)،
*سيماي امام علي (ع) در نهج البلاغه،
* چشمه سار تربيت علوي،
* به سوي مدينه فاضله: شرح نامه حيات بخش امام علي به امام حسن
* اشعة حيات از بستر شهادت شرح آخرين وصاياي حضرت اميرالمؤمنين (ع)،
* جرعه اي از چشمه سار غدير،
* سيره و سخن فاطمه (سلام الله عليها)
* در ستايش فاطمه «مروري بر ثناگوئي از حضرت صديقه كبرا (سلام الله عليها) در محفل ملكوت»،
* ريحانة محمد (ص) امام مجتبي (ع)،
* سيماي امام حسين (ع)،
* در مكتب امام حسين (ع)،
* امام حسين آينه هاي قرآن،
*مهر ولايت از آسمان ايران (نگرشي بر زندگاني و ابعاد شخصيتي حضرت رضا)
* مهدي (عج) مقتداي بسيج،
* عنايات مهدي موعود به علما و مراجع تقليد،
* حقوق فراموش شدة امام زمان،
* به ياد مهدي زهرا (سلام الله عليها)،
*صحيفة آفتاب (سخنان گهربار حضرت مهدي موعود)،
* موعود آخرالزمان در قرآن،
* عقلية بني هاشم زينب (سلام الله عليها)،
* تكرار حماسة علي (ع) در خطبه زينب و در كوفه،
* شرح خطبة حضرت زينب در شام،
*آستان دوست (نگرشي بر آداب زيارت)،
* شرح صلوات شعبانيّه،
* العزة و القرآن (عربي)،
* الامام اميرالمؤمنين في وصف الواصفين «عربي».
گفتگو :حجت الاسلام مصطفی امیری